سرداران ایران باستان : زوپیر، سردار هخامنشی

زوپیر یا زوپیروس، نام سردار شجاع سپاه داریوش بزرگ است که نقش بزرگی را در پیروزی بابل بدست داریوش ایفا کرد.
ماجرای آن اینگونه است که در 522 قبل از میلاد، یک مغ بنام گئومات ادعا کرد که بردیا پسر کوروش است و با این ترفند و دروغ چند ماهی هم بر تاج و تخت ایران چیره شد تا اینکه داریوش بزرگ، همراه با شش نفر دیگر ( هفت تنان ) این دزد تاج و تخت ایران را کشتند و از آن پس داریوش پادشاه ایران زمین شد.
این رویدادها زمینه‌ای را فراهم نمود که ایران با بحرانهای پر شماری روبرو شود. یکی از این بحرانها، شورش « نبوکدرچره » که خود را پسر « نبونید » می‌خواند پادشاهی را در بابل به دست گرفت.

داریوش بزرگ شتابان با سپاهی بزرگ به سوی بابل تاخت ولی در آنجا با دفاع بابلی ها روبرو گردید و با اینکه سپاه داریوش شهر را محاصره کرده بودند ولی پدافند بابلی‌ها شکسته نمی‌شد و دروازه‌های شهر همچنان بسته مانده بود.
تا اینکه زوپیر پسر مگابیزوس ( یکی از هفت تنان )، سردار دلیر سپاه داریوش اندیشید که با بریدن گوش ها و بینی خود، از داریوش بخواهد که او، به این بهانه که داریوش او را تنبیه کرده است، پروانه و اجازه پناهنده شدن به بابل بدهد، تا از درون بابل سبب واژگونی شهر شود.

داریوش با دیدن گوش و بینی بریده زوپیر او را دیوانه خواند، ولی زوپیر در پاسخ گفت : چون او می دانسته است که داریوش با برنامه او همنگر و همفکر نخواهد بود، او را در برابر کار انجام شده قرار داده است.
زوپیر به بابل پناه آورد و بابلی ها با دیدن گوش ها و بینی بریده زوپیر باور کردند که داریوش او را تنبیه کرده است و از روی این که، زوپیر بتواند از داریوش انتقام بگیرد در اختیار او سپاهی قرار دادند تا با داریوش بجنگد.
زوپیر در چندین جنگ با سپاه داریوش پیروزی هایی بدست آورد و این پیروزی ها دیگر هیچ گمانی برای بابلی ها نمی‌گذاشت. آنها کاملا بر این باور بودند که زوپیر دشمن سرسخت داریوش بزرگ است.
ولی آنها در اشتباه بودند در لحظه موعود زوپیر دروازه های شهر بابل را به روی سپاه داریوش باز کرد و سپاه ایران پدافند بابلی ها را در هم شکست و
« نبوکدرچره » از بابل پا به فرار گذاشت.
سپاه داریوش، شاه دروغین را پیگرد کرد تا اینکه او را به کام مرگ فرستاد. داریوش بزرگ به پاس خدمتی که زوپیر انجام داد او را به ساتراپی بدون خراج بابل برگزید.

هخامنشیان . تاریخ . ایران باستان

نوشته شده در:یک شنبه 22 آذر 1390برچسب:,  19:29      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
تاج شاهان ساساني

هر كدام ازشاهان ساساني تاج مخصوص به خود را كه بسيار شاخص است و همچنين مشخصات فردي خاصي داشتند و باستان شناسان توانسته اند آنها را از روي سنگ نگاره هايي كه به يادگار گذاشته اند شناسايي كنند

اردشير اول، موسس سلسله ساساني

درسال 205 ميلادي بابك پدر اردشير كه موبد آتشكده آناهيد در شهر استخر بودگوزهر حاكم استخر را از تخت به زير كشيد.پسر بزرگ بابك شاپور نام داشت و وليعهد او بود ولي به طرز اسرارآميزي درگذشت .اردشير كار پدر را ادامه داد و بر پارس و فراسوي آن سلطه يافت.اردوان پنجم به او حمله كرد ولي كشته شد و حكومت اشكاني منقرض گشت.به اين ترتيب آخرين شاه اشكاني از اردشير شكست خورد و سلسله ساساني جايگزين سلسله اشكاني شد .اردشير در شروع شاهنشاهي خود هم به كشورگشايي پرداخت وهم با روميان درگير شد. او توانست سرزمين وسيعي را به زير فرمان خود درآورد.

اتفاقات مهم در دوره شاهنشاهي

تاريخ

شكست دادن اردوان و شروع شاهنشاهي
سال 224 ميلادي
فلات ايران و سواحل عربي خليج فارس را تصرف ميكند
تا 229 م
اردشيردر زمان امپراتور روم سوروس نتوانست بر روميان غلبه كند
قبل از 240 م
مرگ امپراتور روم سوروس
سال 235 م
مناطق بين النهرين ،دورا،كاره،نصبين و هتره به تصرف ساسانيان افتاد
سال 240 م
ساخت شهر فيروز آباد
پس از شكست دادن اردوان
انتقال شاهنشاهي به پسرش شاپور و درگذشت اردشير

ادامه مطلب
نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  21:17      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
محوطه باستاني هگمتانه

محوطه باستاني هگمتانه با مساحت قريب به 40 هكتار در داخل بافت كهن شهر همدان قرار دارد. با توجه به اينكه اين محوطه داخل شهر قرار دارد از سال 1349 تا 1354 تعداد هزار واحد خانه كه در اين منطقه واقع بودند خريداري شد و حدود پانزده هكتار از آن آزاد گرديد و حفاري در آن شروع شد. طي اين حفاري ديوار ده متري حصار شهر مشخص گرديد و داخل شهر خانه هاي متعددي با معماري زيبا از دل خاك بيرون آورده شدند. اشياي باستاني مكشوفه در موزه هگمتانه در معرض ديد عموم قرار گرفته اند
اين شهر پايتخت مادها بودو پس از آنها پايتخت تابستاني هخامنشيان شد .آثار دوره ماد و هخامنشي را نمي توان در اين منطقه از هم تفكيك كرد زيرا اين دو فرهنگ از هم جدا نيستند و كاملا مشابهند

ريتون طلايي به شكل سر بز - هگمتانه


ادامه مطلب
نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  16:42      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
دیسک اشکانی با نقش شیر درنده

دیسک اشکانی با نقش شیری که گوزنی را می درد، جنس: نقره ی طلاکاری شده، قطر: 16 سانتی متر، محل کنونی: یکی از کلکسیون های خصوصی

این دیسک با سه محل اتصالی که داشته در جلوی زین اسب نصب می شده.

دسته‌ها:کلکسیون های خصوصی, ایران باستان, اشکانیان, تاریخ
نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  13:48      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
تکوک اشکانی به شکل شیر

تکوک به شکل شیر، جنس: نقره، طلا و سنگهای قیمتی، قدمت: سده ی دوم و نخست پیش از میلاد (دوره ی اشکانی)، اندازه: 30.5 در 18.6 در 35.5 سانتی متر، محل کنونی: موزه ی پاول گتی

دسته‌ها:موزه ی پاول گتی, ایران باستان, اشکانیان, تاریخ
نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  13:40      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
سردیس اشکانی

سردیس سنگی، قدمت: سده ی دوم پس از میلاد (دوره ی اشکانی)، اندازه: 24 در 15 سانتی متر، محل کشف: ایران، محل کنونی: موزه ی هنرهای زیبای بوستون

دسته‌ها:موزه ی هنرهای زیبای بوستون, ایران باستان, اشکانیان, تاریخ

نوشته شده در:شنبه 23 آبان 1390برچسب:,  13:38      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
گربه ی وحشی برنزی – دوره ی اشکانی

دسته به شکل گربه ی وحشی، جنس: برنز، اندازه: 11.6 در 30 سانتی متر، قدمت: سده ی نخست میلادی (دوره ی اشکانی)، محل نگهداری: موزه ی هنر کلیولند

مرجع: وبگاه موزه ی هنر کلیولند

دسته‌ها:موزه ی هنر کلیولند, ایران باستان, اشکانیان, تاریخ

نوشته شده در:شنبه 22 آبان 1390برچسب:,  13:36      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
انگشتر عقیق اشکانی با نقش طاووس

انگشتر با نقش طاووس، جنس: طلا و عقیق، اندازه: 1.8 در 2.3 در 1 سانتی متر، قدمت: سده ی نخست و دوم میلادی (دوره ی اشکانی)، محل نگهداری: موزه ی هنر کلیولند

مرجع: وبگاه موزه ی هنر کلیولند

دسته‌ها:موزه ی هنر کلیولند, ایران باستان, اشکانیان, تاریخ

نوشته شده در:شنبه 22 آبان 1390برچسب:,  13:31      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
نقش برجسته ی ساسانی

نقش برجسته ی دوره ی ساسانی از چال ترخان در نزدیکی ری، اندازه: 38.1 در 30.48 سانتی متر، محل کنونی: موزه ی هنر لوس آنجلس

دسته‌ها:موزه ی هنر لس آنجلس, ایران باستان, تاریخ, ساسانیان

نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  13:23      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
کوزه ی کفش دار، قدمت 3000 سال

کوزه ی سرامیکی ساخت شمال ایران در محدوده ی زمانی 3350 تا 2800 سال پیش، ارتفاع: 16.8 سانتی متر، پهنا: 16.7 سانتی متر، قطر: 11.3 سانتی متر، محل کنونی: موزه ی هنر لوس آنجلس

دسته‌ها:موزه ی هنر لس آنجلس, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ

نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  13:20      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
ظرف دوقلوی 3300 ساله

ظرف سفالین به اندازه ی 15.3 در 20 سانتی متر، ساخت شمال ایران در محدوده ی زمانی 3350 تا 3000 سال پیش، محل کنونی: موزه ی هنر لوس آنجلس (این اثر در بازدید عمومی نیست.)

دسته‌ها:موزه ی هنر لس آنجلس, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ

نوشته شده در:شنبه 23 آبان 1390برچسب:,  13:15      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
کلاهخود از دوره ی ساسانی

کلاهخودی به اندازه ی 22 در 24 سانتی متر که از جنس برنز، نقره و آهن ساخته شده است. این اثر اکنون در موزه ی هنر لوس آنجلس قرار دارد.

دسته‌ها:موزه ی هنر لس آنجلس, ایران باستان, تاریخ, ساسانیان

نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  13:11      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
نمونه ای از برنز های لرستان

نمونه ای از برنزهای لرستان، اندازه: 15.2 در 22 سانتی متر، قدمت: 1000 تا 650 پیش از میلاد، موزه ی هنر لوس آنجلس

دسته‌ها:لرستان, موزه ی هنر لس آنجلس, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ

نوشته شده در:شنبه 22 آبان 1390برچسب:,  12:58      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
نمونه ی دیگری از برنزهای لرستان

این قطعه ی برنزی به اندازه ی 5.2 سانتی متر متعلق به 3000 تا 2650سال پیش در منطقه ی لرستان است و اکنون در موزه ی هنر لوس آنجلس قرار دارد. این قطعه ظاهرا برای تزیین به کار می رفته.

دسته‌ها:لرستان, موزه ی هنر لس آنجلس, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ

 

نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  12:54      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
نبرد شاپور ساسانی و والرین

عکس* بالا، تصویری از نبرد شاپور اول ساسانی (سمت راست) با امپراتور روم والرین (سمت چپ) را نشان می دهد. جنس این اثر از ساردونیکس یا عقیق یمانی است و اکنون در( BnF  (Bibliothèque nationale de France قرار دارد.

* © Marie-Lan Nguyen / Wikimedia Commons

دسته‌ها:BnF, ایران باستان, تاریخ, ساسانیان
نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  12:43      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
در جستجوی ریشه های گمشده در تاریخ : حفر کانال سوئز در زمان داریوش

آنچه در ادامه می خوانید بخشهایی از فصل 15 کتاب A Political History of the Achaemenid Empire نوشته M.A. Dandamaev, W.J. Vogelsang و بخشهایی از فصل 5 کتاب Persian Responses – political and cultural interaction with(in) the Achaemenid Empire ویرایش C. Tuplin بر اساس مقالاتی از L. allen, G. Danzig, W. Henkelman, … است.

در سال 1864 میلادی در تکاپوی حفر کانال سوئز، یکی از کارمندان فرانسوی شرکت حفرکننده لوحی را یافت که بخشی از تاریخ ایران و مصر را رمز گشایی کرد. در نهایت سه لوح چند زبانه در این منطقه پیدا شد که همگی بیانگر ساخت کانالی در آنجا در زمان داریوش اول است. بر خلاف کانال فعلی که راه آبی میان اروپا و آسیاست، کانال قدیم رود نیل را به دریای سرخ ارتباط می داده. سه لوح یاد شده بر اساس مکانشان نامگذاری شده اند: لوح تل المسخوته، لوح کابرت و لوح سوئز. از میان این لوح ها، لوح تل المسخوته که از گرانیت و به ابعاد 3.15 متر در 2.10 متر ساخته شده، کمترین آسیب را دیده است. این لوح بر بالای تپه های تل المسخوته در فاصله 350 متری از کانال قرار داشته. لوح کابرت نیز در فرم آسیب ندیده دارای همین ابعاد بوده و در روی تپه ای در فاصله 3 کیلومتری جنوب کابرت نصب بوده و لوح سوئز در 6 کیلومتری شمال سوئز نصب بوده. متن این لوح ها در یک روی لوح به خط هیروگلیف و در روی دیگر به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی نگاشته شده است. صورتی از دو روی لوح کابرت را در دو شکل زیر می توانید ببینید.


ادامه مطلب
نوشته شده در:شنبه 21 آبان 1390برچسب:,  11:29      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
در جستجوی ریشه های گمشده در تاریخ: موزاییک های کاخ بیشاپور

هر دو موزاییک جزیی از تزیینات ایوان کاخ شاپور اول (۲۷۲-۲۴۱ م) دومین شاه ساسانی در شهر بیشاپور فارس است. این شهر پس از پیروزی او در برابر روم و به احتمال زیاد به وسیله اسرای جنگی روم ساخته شد (برخلاف هخامنشیان که تمام کاخهایشان به وسیله کسانی که حقوق دریافت می کردند ساخته شده). بیشاپور به معنی شهر شاپور است.

این موزاییک که بانویی چنگ نواز را نشان می دهد، اکنون در موزه ی لوور ِ پاریس قرار دارد. هر موزاییک شامل صدها قطعه کوچک است که مانند پازل در کنار یکدیگر قرار می گیرند.


ادامه مطلب
نوشته شده در:شنبه 25 آبان 1390برچسب:,  11:5      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
در جستجوی ریشه های گمشده در تاریخ: پیکر تراشی دوره ی ساسانی


مجسمه ی سنگی شاپور یکم، که از ۱۸۰۰ سال پیش باقی مانده، در دهانه ی غاری که به غار شاپور معروف شده، قرار دارد. مکان این غار بر فراز کوهی در نزدیکی شهر باستانی بیشاپور است. این مجسمه به ارتفاع ۷ متر از یک ستون طبیعی یکپارچه تراشیده شده است. بر اساس کتاب The book of Iran ، احتمالا این غار تا پیش از اینکه شاپور این مکان را به عنوان آرامگاه خود برگزیند، ورودی تنگتری داشته. سپس در پروسه ی گشاد کردن دهانه ی غار، این ستون را به جا گذاشته اند و مجسمه را بر آن تراشیده اند. گیرشمن معتقد است که به سختی بتوان صورت دیگری را که گویای قدرت شاپور اول ساسانی باشد، یافت. در شکل نخستین، سر مجسمه به سقف غار و پایش به زمین متصل بوده، هرچند در طول قرنها دست زمانه آنرا واژگون ساخته. برخی مورخین واژگونی مجسمه را مرتبط با ورود اعراب به ایران و از میان برداشتن هر چیزی که سیمای بت داشته می دانند. ولی نظر بسیاری از مورخین، از جمله گیرشمن، این است که حادثه ای طبیعی مانند زلزله موجب واژگونی مجسمه شده. بر اساس آنچه در وبگاه فرمانداری کازرون ذکر شده، این پیکره در سال ۱۳۳۶ تا حدی مرمت شده و دوباره پس از قرنها به صورت ایستاده قرار گرفته. مجسمه به صورت شخص ایستاده ای است که در فرم اولیه یک دست او بر شمشیر و دست دیگر یر کمرش قرار دارد. از نوع تراشیده شدن لباس به نطر می رسد که جنس لباس از ابریشم باشد. (برداشت شخصی: نوع لباس شباهتی به لباسهای زمان هخامنشی ندارد ولی شباهت زیادی به لباسهای زمان اشکانیان که به صورت تونیک مانند با یقه ی هفت و شلوار بوده دارد.)

عکس بالا را از وبگاه کانون پژوهشهای ایران باستان و توضیحات رو از دو کتاب The book of Iran و Persia برداشتم.

 

نوشته شده در:شنبه 25 آبان 1390برچسب:,  11:3      ‌‌‌Gareaghaji ™ 


“یونانیان و مصریان با الکتریسیته ساکن آشنایی داشتند. پارتیها (اشکانیان) در بغداد در فاصله سالهای ۲۵۰ق.م تا ۲۲۴ پ.م. باتری الکتریکی ساختند. شرکت جنرال الکتریک این باتریها را شبیه سازی کرده است.” این ها جملاتی است که در ابتدای فصل ۳ کتاب chemical and electrochemical energy systems نوشته شده.

با خود می اندیشم که پس آنچه مدتی پیش دیده بودم و باورش برام سخت می نمود حقیقت دارد! باز هم جستجو می کنم …در صفحه ی 136 از کتاب Mirrors of the Unseen نوشته ی Jason Elliot نوشته شده:

“۲۰۰۰ سال پیش از اینکه کنت ولتا الکترودهای مشهور خود را به پای قورباغه متصل کند، باتری الکتریکی مورد استفاده ی پارتیان (اشکانیان) بوده. این باتریها به باتری های بغداد مشهورند. با روش “تعیین عمر کربنی (Radiocarbon dating)”دریافتند که قدمت این پیل ها به 200 پ.م. می رسد. این پیلها دارای بدنه ی بیرونی از جنس ارتن ور بوده که حاوی میله ای آهنی است و به وسیله ی بخشی از بدنه ی مسی (میله ی آهنی درون استوانه ی مسی) ایزوله شده است. زمانی که درون محفظه با محلولی الکترولیت مانند آبلیمو پر شود، این وسیله جریان الکتریکی خفیفی تولید می کند. آزمایش های بعدی نشان داد که این وسیله ممکن است برای آبکاری جواهرات به کار می رفته.”

باز هم جستجو می کنم. صفحه ی 132 از کتاب Hidden History نوشته ی Brian Haughton :

“در سال 1938 باستان شناس آلمانی ویلهلم کونیگ که در آن زمان اداره ی موزه ی بغداد را به عهده داشت، در زیر زمین این موزه به جعبه ای برخورد که شیئ (اشیا) عجیبی در خود داشت. او پس از تحقیقاتی به این نتیجه رسید که این وسیله شبیه یک باتری مدرن است. او در مقاله ای این مطلب را منتشر کرد و از این وسیله با عنوان باتری باستانی یاد کرد که برای آبکاری و انتقال لایه ای از طلا یا نقره از سطحی به سطح دیگر به کار می رفته. وی همچنین این تئوری را مطرح کرد که احتمالا با اتصال چند باتری باستانی قادر بودند که (ولتاژ) خروجی بیشتری تولید کنند. ویلارد گری (Willard Gray)، یک مهندس برق شرکت جنرال الکتریک در ایالت ماساچوست، پس از مطالعه ی مقاله ی کونیگ تصمیم گرفت این باتری را بازسازی کند. زمانی که او درون کوزه ی سفالین را با آب انگور، سرکه یا محلول سولفات مس پر کرد موفق به تولید ولتاژ حدود 1.5 تا 2 ولت شد. در 1978 دکتر اگبرشت مصر شناس مشهور نمونه ای از باتریهای بغداد را بازسازی کرد و آن را با آب انگور پر نمود و توانست ولتاژ 0.87 ولت تولید کند که از آن برای طلاکاری یک پیکره ی نقره ای استفاده کرد. او از این آزمایش نتیجه گرفت که بسیاری از اشیای باستانی که در موزه ها به عنوان طلا در نظر گرفته می شوند ممکن است نقره هایی باشند که آب طلا داده شده اند. نمونه های بیشتری از این باتری های باستانی در سال 1999 توسط دانشجویان دکتر Marjorie Senechal، استاد ریاضیات و تاریخ علم در Smith College ماساچوست، ساخته شد. آنها با پر کردن کوزه ی آن با سرکه قادر به تولید ولتاژ 1.1 ولت بودند. علاوه بر تئوری استفاده از این باتریها برای آبکاری فلزات، تئوری های دیگری مبنی بر استفاده ی پزشکی یا موارد دیگر داده شده” (برای اطلاعات بیشترمی توانید به اصل کتاب مراجعه کنید.)

همچنین مطالب دیگری مرتبط با باتریهای اشکانی رو در کتابهای زیر دیدم:

صفحه ی 266 کتاب From Atlantis to the Sphinx نوشته ی Colin Wilson

صفحه ی 175 کتاب Shadows in the Desert نوشته ی Kaveh Farrokh

حالا دیگه باور کردم که نخستین باتری الکتریکی حدود 2000 سال پیش ساخته شده…

عکس های بالا رو از دو وبسایت 1 و 2 برداشتم.

 

 

نوشته شده در:شنبه 30 آبان 1390برچسب:,  10:59      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
داستان عاشقانه ی اردشیر ساسانی و گلنار به نقل از شاهنامه

واژه ی اردشیر در فارسی میانه به صورت ارتخشتر مرکب از ارتا به معنای مقدس و خشتر به معنای شاه است. اردشیر، پسر بابک،  بنیان گذار سلسله ی ساسانی است. او در دوره ی اشکانیان فرمانروای شهر استخر در فارس بود ولی پس از مدتی علیه اشکانیان قیام کرد و پس از تصرف شهرهایی در ایران، در سه نبرد اردوان آخرین شاه اشکانی را شکست داد و شاهنشاهی ساسانی را بنیان نهاد. داستان آغار ساسانیان در شاهنامه ی فردوسی نیز آمده است. اگرچه من در منابع تاریخی سخنی از حضور اردشیر در قصر اردوان، چنان که در شاهنامه آمده است، ندیدم ولی بازگویی داستان عاشقانه ای که طبق شاهنامه ی فردوسی به آغاز سلسله ی ساسانی می انجامد، خالی از لطف نیست. البته این داستان در کتاب «کارنامک ارتخشتر پاپکان» (کارنامه ی اردشیر بابکان)، که از متون تاریخی-افسانه ای به جا مانده از دوره ی ساسانی به زبان پهلوی است، نیز ذکر شده است.

در داستان شاهنامه، اردوان، شاه اشکانی، پس از شنیدن برومندی و هنرمندی اردشیر پسر بابک در نامه ای از بابک تقاضا می کند که اردشیر را به کاخ او روانه کند

یکی نامه بنوشت پس اردوان    سوی بابک نامور پهلوان

که ای مرد بادانش و رهنمای    سخن‌گوی و با نام و پاکیزه‌رای

شنیدم که فرزند تو اردشیر    سواریست گوینده و یادگیر

چو نامه بخوانی هم‌اندر زمان    فرستش به نزدیک ما شادمان

ز بایسته‌ها بی‌نیازش کنم    میان یلان سرفرازش کنم

و بدین ترتیب اردشیر جوان راهی قصر اردوان می شود تا هم صحبت فرزندان اردوان باشد. اردوان نیز او را چون فرزندان خود ارج و قرب می نهد. ولی این ارج چندان نمی پاید زیرا یک روز که اردشیر به همراه اردوان و چهار پسرش به شکار رفته بود، گوری را شکار می کند. اردوان با دیدن گور شگفت زده می شود و به تمجید از شکارکننده ی گور می پردازد و در این هنگام یکی از پسران اردوان مدعی می شود که او گور را شکار کرده و به دنبال شکار جفت آن نیز هست. اردشیر این سخن ناروا را تاب نمی آورد و ادعای فرزند اردوان را دروغ می شمرد. در این میان اردوان بر اردشیر خشم می گیرد و به او دستور می دهد که به کار در اصطبل مشغول شود

برو تازی اسپان ما را ببین    هم آن جایگه بر سرایی گزین

بران آخر اسپ سالار باش    به هر کار با هر کسی یار باش

بیامد پر از آب چشم اردشیر    بر آخر اسپ شد ناگزیر

اردشیر دلشکسته نامه ای به پدر خود می نویسد و به شرح ماجرا و شکایت از اردوان می پردازد. بابک در پاسخ او را نصیحت می کند که به عذرخواهی از شاه بپردازد. پاسخ بابک به اردوان در متن پهلوی «کارنامک ارتخشتر پاپکان» چنین است:

«اپش (پاپک) پت پاسخون، او ارتخشیر کرت نپشت، کوتو نی داناگیها کرت کذت چیژی کی زییان نی اژش شایست بوذن اپاک و چورکان ستیژک بُرت، و سخون درشت ادواچیها اوبش گپت. و کنوچ بوچشن گوی پت پشیمانیک اوهی، چی داناکان گپت استت کو : دوشمن پت دوشمن این نی توان کرتن کی هیچ ادان مرت هیچ کنشن ی خویش اوبش رسذ!

اینچ گپت استذ کو: آن کس موست آچارمند مه دیه کی جویذ هچ اوی نی و چارت»

ترجمه ی این متن به فارسی امروزی به این شرح است:

«پس (بابک) به پاسخ سوی اردشیر نوشته کرد که تو نادانیها کردی، چونکه به چیزی که زیان از آن نشایست بودن، با بزرگان ستیزه بردی و سخن درشت و ناگفتنی ها بدو گفتی. اکنون پوزش گوی و به پشیمانی گرای، چه دانایان گفتند که: دشمن به دشمن آن نتواند کردن که از نادان مرد به سبب کرده ی خویش به او رسد!

این نیز گفتند که: آن کس (را) از خود میازار که تو را از وی گریز نیست.»

متن شاهنامه نیز مطابقت کاملی با متن پهلوی دارد آنجا که در نامه ی بابک در پاسخ به اردشیر آمده است که

نکردی به تو دشمنی ار بدی    که خود کرده‌ای تو به نابخردی

کنون کام و خشنودی او بجوی    مگردان ز فرمان او هیچ روی

همچنانکه اردشیر به کار اسبان مشغول است، دست روزگار نقشه ها برای وی دارد. از قضا در کاخ اردوان دختری زیبارو به نام گلنار هست که آرام دل اردوان است و اردوان روز خود را با دیدن این زیباروی خوش یمن می کند و چنان به او اعتماد دارد که کلید گنج ها نیز در دست اوست.

که گلنار بد نام آن ماه‌روی    نگاری پر از گوهر و رنگ و بوی

بر اردوان همچو دستور بود    بران خواسته نیز گنجور بود

بروبر گرامی‌تر از جان بدی    به دیدار او شاد و خندان بدی

نگارگری از شاهنامه ی بایسنقری در مورد اردشیر، گلنار و اردوان

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در:جمعه 30 آبان 1390برچسب:,  23:16      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
نمونه ای از واژه سازی در پارسی باستان

واژه ی آرتا در واژه نامه ی دهخدا “مقدس” معنی شده است  مانند آنچه در -ارتخشثره (اردشير)- بمعني شهرياري مقدس و یا در -ارته وهيشته (ارديبهشت )- بمعني بهترين مقدس و نيز پيش از نام بعض ايرانيان مانند ارتبان (اردوان ) می آمده است. کتاب IRANICA IN THE ACHAEMENID PERIOD, 550-330 B.C چاپ سال 2007 م. ، که واژه نامه ی زبان پارسی سالهای 550 تا 330 پیش از میلاد است، را ورق می زدم که در آن بیش از 50 واژه با ترکیبات آرتا دیدم. بعضی از این واژگان رو در  ادامه آورده ام. در خود کتاب در زیر هر واژه معادل ایلامی و در بعضی موارد معادل آرامی یا بابلی آن واژه به همراه مرجع (مثلا شماره ی لوحی (Persepolis Fortification) که مثلا واژه ی ایلامی درش به کار رفته) ذکر شده بود. پرسشی که بد جور ذهنم رو مشغول کرده این ه که چرا الان واژه سازی ما اینقدر بد شده. آیا داریم فارسی رو به یک زبان مرده تبدیل می کنیم؟ توضیحات مختصری در مورد اصل کتاب و آدرس نسخه ی آنلاین کتاب رو می تونید در این پست ببینید.

بخشی که به انگلیسی نوشته شده، ترجمه ای است که در خود کتاب نوشته شده بود. aa= آ  – خ=x

واژگان ترکیبی با واژه ی آرتا

Rtabaadush             Arta’s arm                                                  بازوی آرتا

Rtabaama               brilliance of Arta                      درخشندگی و زیرکی آرتا

Rtabaanush             having a splendor of Arta         داراری شکوه و جلال آرتا

Rtabara                  bringing/carrying Arta                                    آوردن آرتا

Rtabauxsha             whom Arta is releasing                     آزاد شده توسط آرتا

Rtabrta                   Arta fulfilled                                         برآورده شده آرتا

Rtabrzana                exalting Arta                                  بلند مرتبه کردن آرتا

Rtabuga                  whom Arta is releasing            آزاد شده به وسیله ی آرتا

Rtachamana             Arta’s meadow                                             چمن آرتا

Rtadaata                 given by Arta                                  داده شده توسط آرتا

Rtafarnaa                glorious through Arta                      با شکوه از طریق آرتا

Rtafraada                furthering Arta                      پیش بردن آرتا

Rtafravara               having chosen by Arta           انتخاب شده به وسیله ی آرتا

Rtaahumanaa          having a good mind through Arta           دارای اندیشه ی نیک به واسطه ی آرتا

Rtaahuvama            having good strength through Arta            دارای قدرت به واسطه ی آرتا

Rtaisha                  Arta seeker                    جوینده ی آرتا

Rtakaama               wishing for Arta              آرزو کننده ی آرتا

Rtakaandish            consumed by a desire for Arta            دارای آرزویی برای آرتا

Rtakava                  prince of Arta           شاهزاده ی آرتا

Rtamanaa               having the mind of Arta            دارای اندیشه ای چون آرتا

Rtamanyush            with mentality of Arta             دارای ذهنی چون آرتا

Rtamisa                  he whose thought dwells in Arta    کسی که اندیشه اش مقیم آرتا ست

Rtanaafa                 belonging to Arta’s family             وابسته به خاندان آرتا

Rtapaana                under Arta’s protection              در حفاطت آرتا

Rtaaparva               first through Arta              نخستین به واسطه ی آرتا

Rtapaata                 protected by Arta              حفظ شده توسط آرتا

Rtarana                  Arta’s delight                 خوشی آرتا

Rtaravaa                 Arta’s freedom              آزادی آرتا

Rtareeva                rich through Arta            ثروتمند به واسطه ی آرتا

Rtaspaada              with Arta’s army                 همراه با ارتش آرتا

Rtastunaa              having Arta as pillar         آرتا را به عنوان ستونی داشتن

Rtashatish              prosperity of Arta              کامیابی از آرتا

Rtaataxma             brave through Arta              شجاع به واسطه ی آرتا

Rtaufrya                well dear through Arta          نیک به واسطه ی آرتا

Rtaupaa                well protecting through Arta   نیک نگهدارنده به واسطه ی آرتا

Rtausaa                Arta’s wish              آرزوی آرتا

Rtavahuchutish      good and famous through Arta               خوب و مشهور به واسطه ی آرتا

Rtavahush             good through Arta                          نیک به واسطه ی آرتا

Rtaavahyaa           better through Arta                         بهتر به واسطه ی آرتا

Rtavana                dedicated to Arta                                   وقف شده ی آرتا

Rtavanush             loving Arta                                       دوست داشتن آرتا

Rtaavanya             victorious through Arta               پیروز به واسطه ی آرتا

Rtavarmaa            elite of Arta                نخبه و ممتاز آرتا

Rtavargha             having Arta as his shield               آرتا را به عنوان سپر خود داشتن

Rtavaazaa             having respect for Arta                    احترام برای آرتا

Rtavinda               Arta-finder                 یابنده ی آرتا

Rtavisha                he who is very occupied by Arta     آنکه سرگرم و مشغول آرتاست

Rtaxraghush          wisdom of Arta                         آگاهی آرتا

Rtaxsheeta            shining through Arta              درخشیدن به واسطه ی آرتا

Rtazushta              loved by Arta                        دوست داشته شده ی آرتا

________________________

نکاتی هم که فقط برداشتهای خودم ه و نمی دونم که تا چه حد درست باشه

baduush همان بازو است.

baam در artabaama به معنای درخشندگی است که در فارسی امروزی مشابهش رو در “بامداد” داریم که وقتی است که صبح می درخشد.

bauxsha در Rtabauxsha همان واژه ی بخشیدین است که امروز هم به کار می بریم.

chamana در Rtachamana همان “چمن” است.

daata دز Rtadaata همان “داده” است.

farnaa در Rtafarnaa همان “فر” است.

fraada در Rtafraada خیلی شبیه further در انگلیسی است.

humanaa در Rtaahumanaa ترکیب “وهو” به معنای نیک و “من” به معنای اندیشه است که امروز در هومن به کار میبریم.

paana در Rtapaana خیلی شبیه پناه است و معنی اش هم می خوره ولی نمیدونم …

xsheeta در Rtaxsheeta همون “درخشید” است.

نوشته شده در:جمعه 30 آبان 1390برچسب:,  22:46      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
تندیس گاوی که دو زانو نشسته و ظرفی را در دست دارد

این تندیس سیمین (نقره ای) متعلق به دوره ی نیا-ایلامی (Proto-Elamite) در جنوب باختری ایران است. این اثر بین 3900 تا 4100 سال پیش ساخته شده، بلندی آن 16.3 سانتی متر است و اکنون در موزه ی متروپولیتن نگهداری می شود.

نشان دادن حیوانات در حالت و فرم انسانی در دوره ی نیا-ایلامی معمول بوده همچنان که در این تندیس نیز گاوی را می بینیم که لباسی پارچه ای به تن دارد و دو زانو نشسته است. گردن پهن این تندیس به شانه ها و بازوانی انسان مانند منتهی می شود که در نهایت به سمی ختم می شود که گلدانی را نگه داشته است.

کاربرد اصلی این مجسمه مشخص نیست ولی لباسی که به همراه آن یافته شده این تئوری را محتمل می سازد که این تندیس عمدا به خاک سپرده شده است، شاید به عنوان بخشی از آیین یا جشنی.

توضیحات برگرفته از وبگاه موزه ی متروپولیتن نیویورک

دسته‌ها:موزه ی متروپولیتن, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تمدن ایلام, تاریخ

نوشته شده در:جمعه 30 آبان 1390برچسب:,  21:28      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
بشقاب نقره با نقش شاه ساسانی

بشقاب با نقش شاه ساسانی، جنس: نقره، قدمت: سده ی ششم میلادی، ارتفاع: 4.1 سانتی متر، قطر: 22 سانتی متر، محل نگهداری: موزه ی میهو


ادامه مطلب
نوشته شده در: 1 آبان 1398برچسب:,  7:40      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
کاسه دسته دار از سده نهم پیش از میلاد

کاسه ی دسته دار، جنس: نقره، قدمت: سده ی نهم تا هفتم پیش از میلاد، ارتفاع: 5.3 سانتی متر، قطر: 12 سانتی متر، محل کشف: شمال غربی ایران، محل نگهداری: موزه ی مهیو

بر بدنه ی این کاسه نقش چهار گاو که هر کدام به وسیله ی دو گربه سان شکار شده اند به چشم می خورد و انتهای دسته ی این ظرف به شکل دو مرغابی ساخته شده است. این ظرف از نظر ساختار شباهت زیادی به ظرف های یافته شده در شمال و غرب ایران خصوصا ظروف سفالین مارلیک دارد.

مرجع: وبگاه موزه ی میهو

دسته‌ها:موزه ی ملی توکیو, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ

 

نوشته شده در: 1 آذر 1390برچسب:,  20:48      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
جام سه کرکس و غزالان با قدمت 3200 ساله

جام با نقش سه کرکس (که سر آنها به صورت سه بعدی تصویر شده) و غزالان بر زمین افتاده، جنس: طلا، قدمت: سده ی دوازدهم یا یازدهم پیش از میلاد، محل کشف: شمال غرب ایران، محل کنونی: موزه ی میهو

توضیح: بر اساس سر کوچک که با زاویه ی راست از جام بیرون زده، مدل چشم ها، نوک دراز و باریک حدس زده می شود آنچه بر روی این جام نقش شده کرکس است نه عقاب.

مرجع: وبگاه موزه ی مهیو

دسته‌ها:موزه ی میهو, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ

نوشته شده در:یک شنبه 1 آذر 1390برچسب:,  20:45      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
ظرف فواره آب با قدمت 2800 سال

ظرف ترکیبی با شکل خاص، جنس: نقره، قدمت: سده ی هشتم تا ششم پیش از میلاد، اندازه: 24.2 در 21.9 سانتی متر، محل کشف: شمال غربی ایران، محل نگهداری: موزه ی میهو

این ظرف به شکل دو شیر غرنده است که پاهای جلوی هر یک بر روی شانه ی دیگری فرود آمده و پاهای عقبی شان بر روی گاوی که بر زمین افتاده قرار دارد. دو شیر به صورت متقارنی (نه به صورت آیینه ای) تجسم شده اند. در بخش پسین دهانشیری که بر روی سر گاو ایستاده است، سوراخی ساخته شده که به صورت دهانه ی فواره عمل می کند. دهان شیر دوم کاملا بسته است ولی در عوض در بخش پسین سر آن سوراخی برای پر کردن ظرف از آب ساخته شده است. دهانه ی این سوراخ به گونه ای است که حدس زده می شود این دهانه قابل بستن بوده.

بدن هر شیر از دو بخش استوانه ای بالایی و پایینی تشکیل شده است که بخش اتصال آنها مشخص است. پاهای جلویی هر شیر به صورت لوله مانند عمل می کنند و اجازه می دهند تا آب از سوراخ پرکننده به سوراخ فواره مانند جریان یابد. بدن گاو که آن نیز از استوانه ای توخالی تشکیل شده است، به صورت پایه برای ظرف عمل می کند و ارتباط داخلی ای بین بدن شیرها و بدن گاو وجود ندارد.

مرجع: وبگاه موزه ی میهو

دسته‌ها:موزه ی میهو, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ

نوشته شده در:یک شنبه 1 آذر 1390برچسب:,  20:40      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
جام طلای سه هزار ساله با سر سه گاو

جام تخم مرغ شکل، جنس: طلا، ارتفاع: 16.5 سانتی متر، قطر: 9 سانتی متر، قدمت: سده ی یازدهم یا دوازدهم میلادی، محل کشف: شمال یا شمال غرب ایران، محل نگهداری: موزه ی میهو

این جام شباهت بسیار زیادی به جام های طلای مارلیک (به دست آمده از گور بیست و ششم) دارد. البته شکل تخم مرغ مانند این جام بیشتر تحت تاثیر هنر میانرودان بوده و این فرم در ایران رواج چندانی نداشته.

مرجع: وبگاه موزه ی میهو

دسته‌ها:موزه ی میهو, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ

 

نوشته شده در:یک شنبه 25 آبان 1390برچسب:,  20:29      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
جام با نقش شیر

jaam

تصویری از جامی با نقش شیر و بز کوهی . استفاده از این جامها بین سالهای 1400 و 1000 پیش از میلاد در شمال ایران گسترش داشته. جنس این جامها از طلا، نقره و برنز بوده. این جامهای بزرگ از ورقه ی نازکی از فلز ساخته می شده و سپس با نقش بزکوهی، اسب، شیر یا پرنده تزیین می شده. دو جام ساخته شده از برنز و نقره به شماره های 134685 و 134387 در موزه بریتانیا قرار دارند. جزییات تصویر نقش بسته بر جام بالا را در شکل زیر می توان دید که در آن یک شیر بالدار به بزی حمله کرده است. شیر بالدار و بز هر دو از نمادهایی ایت که در اشیا باستانی ایران بسیار به کار می رفته.

naghsh-jaam

 

دسته‌ها:موزه ی بریتانیا, پیش از هخامنشی, ایران باستان
نوشته شده در:یک شنبه 30 آبان 1390برچسب:,  19:58      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
در چوبی با نقش داریوش در لباس فرعون

kh1 047

تصویر بالا در چوبی جعبه ای را نشان می دهد که برای نگهداری تندیس ها به کار می رفته که احتمالا در نیایشگاهی قرار داشته. تصویر روی در داریوش اول (521-486 پیش از میلاد) در سمت راست را نشان می دهد که لباس فرعون بر تن دارد و در حال پیشکش هدیه ای به خدای- آنوبیس است. و شخص ایستاده در سمت چپ ایسیس است. این اثر با شماره ی AES 37496 در موزه ی بریتانیا قرار دارد.

 

دسته‌ها:موزه ی بریتانیا, هخامنشیان, ایران باستان, تاریخ

نوشته شده در:یک شنبه 30 آبان 1390برچسب:,  19:55      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
تندیس گاوی که دو زانو نشسته و ظرفی را در دست دارد

KneelingBull

این تندیس سیمین (نقره ای) متعلق به دوره ی نیا-ایلامی (Proto-Elamite) در جنوب باختری ایران است. این اثر بین 3900 تا 4100 سال پیش ساخته شده، بلندی آن 16.3 سانتی متر است و اکنون در موزه ی متروپولیتن نگهداری می شود.

نشان دادن حیوانات در حالت و فرم انسانی در دوره ی نیا-ایلامی معمول بوده همچنان که در این تندیس نیز گاوی را می بینیم که لباسی پارچه ای به تن دارد و دو زانو نشسته است. گردن پهن این تندیس به شانه ها و بازوانی انسان مانند منتهی می شود که در نهایت به سمی ختم می شود که گلدانی را نگه داشته است.

کاربرد اصلی این مجسمه مشخص نیست ولی لباسی که به همراه آن یافته شده این تئوری را محتمل می سازد که این تندیس عمدا به خاک سپرده شده است، شاید به عنوان بخشی از آیین یا جشنی.

توضیحات برگرفته از وبگاه موزه ی متروپولیتن نیویورک

موزه ی متروپولیتن, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تمدن ایلام, تاریخ

 

نوشته شده در:یک شنبه 30 آبان 1390برچسب:,  19:49      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
اسکلتهای سه هزارساله مشهور به «دو عاشق» از تپه ی حسنلو

 

این اسکلت ها، که دو نفر در آغوش یکدیگر را نشان می دهند، در سایت باستانی حسنلو در آذربایجان غربی یافته شده اند. تخمین زده می شود که این افراد هشتصد سال پیش از میلاد زندگی می کردند. به جز تخته سنگی که در بالای سر شخص سمت چپ قرار دارد، هیچ شیء دیگری به همراه این دو اسکلت یافته نشده است.

مرجع: وبگاه موزه ی باستانشناسی و مردمشناسی دانشگاه پنسیلوانیا

دسته‌ها:موزه ی باستانشناسی و مردمشناسی دانشگاه پنسیلوانیا, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تپه حسنلو, تاریخ

 

نوشته شده در: 1 آذر 1390برچسب:,  20:26      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
روش متفاوت حکومت دو فرمانروای مقتدر باستانی: کوروش و آشوربنیپال

همه ی ما درباره ی لوح کوروش پس از فتح بابل، که بسیاری افراد از آن به عنوان نخستین دستاورد بشری در زمینه ی حقوق بشر یاد می کنند، بسیار شنیده ایم. هرچند روش و منش کوروش به زمان و مکان خاصی وابسته نیست ولی ارزشمندی بیشتر ِ این یادگار تاریخی ِ ما وقتی آشکارتر می شود که در بستر زمان به آن بنگریم. به این معنا که میزان تفاوت رویکرد کوروش را با همعصران او مقایسه کنیم. به عنوان مثال رفتار آشوربنیپال مهمترین پادشاه آشور، که یکی از بنام ترین شاهان دنیای باستان است و حدود 100 سال پیش از کوروش می زیسته را بازگو می کنم. در لوح های به جا مانده از آشوربنیپال زمانی که او شرح جنگاوری خود را بازگو می کند، دریایی از خشونت، شقاوت، کینه و انتقامجویی موج می زند و به وضوح او از همه ی رفتارهای خود با سرفرازی یاد می کند و به شقاوتهایش می بالد.

این بخشی از رفتار آشوربنیپال با ایلامیها در لوحی است که به دستور خود او نگاشته شده است [1]:

من شوش را فتح کردم. به قصرهایشان وارد شدم و گنج هایشان را که پر از طلا، نقره و وسایل مختلف بود گشودم. گنجهای سومر، اکده و بابل که پادشاهان پیشین ایلام به دست آورده بودند را گشودم. شیپورهای مسی براقش را در هم کوبیدم و خرد کردم. من زیگورات (زیارتگاه) شوش را ویران کردم. زیارتگاههای ایلام را به نابودی کشاندم. مقبره های پادشاهان جدید و قدیم ایشان را ویران ساختم. آنها را دز برابر آفتاب گذاشتم و استخوانهایشان را به سرزمین آشور بردم. من ایالتهای ایلام را ویران ساختم و بر زمین شان نمک پراکندم.

در بخش دیگری از همین لوح می خوانیم [2]:

“من قبور پادشاهان قدیمی و جدیدش را که از ایشتار پروردگار من نهراسیده بودند…ویران ساختم … من در فاصله بک ماه و بیست و پنج روز، ایالت ایلام را تبدیل به یک ویرانه کردم… من دختران شاهان، زنان شاهان، تمام خانواده قدیمی و جدید شاهان ایلام را، شهربانانش را، ساکنین مرد و زن… چهار پایان بزرگ و کوچک را که تعدادشان از ملخ بیشتر بود، بمنزله غنیمت به مملکت آشور فرستادم…ندای انسانی، صدای سم چهارپایان بزرگ و کوچک، فریادهای شادی… به دست من از آنجا رخت بربست.”

همچنین در شرح جنگ او با برادرش شاماش-شوم-اوکین که پادشاه بابل بود می خوانیم [3]:

در بابل لشکرهایی به ریاست شاماش-شوم-اوکین در برابر آشوربنیپال مقاومت می کردند در حالیکه از کمک غرب و آرامیان بابل خبری نبود. او تا جای ممکن مقاومت کرد ولی در نهایت شهر به کمبود و بیماری دچار شد به گونه ای که حتی از گوشت انسان تغذیه کردند. در نهایت شاماش خود را برای مردمی که این سختی ها را تحمل کردند به عنوان قربانی در آتش می افکند و به این ترتیب دروازه ها باز می شود و آشوربنیپال به بابل وارد می شود. او دستور جدا سازی زبان سربازان را می دهد و بدن کشتگان را به حیوانات درنده می سپارد…جمله ای که در پایان داستان فتح بابل به دست آشوربنیپال در کتاب A history of Babylonia and Assyria آمده است چنین است: او با بابل همانگونه رفتار کرد که نیاکانش رفتار کرده بودند، شهر را در سکوت مرگ فرو برد.

نقش برحسته ی بالا ویران ساختن شهری توسط سربازان آشوربنیپال را به تصویر کشیده است. شعله هایی که در بخش بالایی تصویر به چشم می خورد حکایتگر به آتش کشیدن این شهر است [4].

[1] ویکی پدیای انگلیسی

[2] کتاب “ایران لوک پیر” نوشته ی محمد علی اسلامی ندوشن

[3] کتاب A history of Babylonia and Assyria نوشته ی Robert William Rogers

[4] کتاب The arts of Assyria نوشته ی

Parrot, André

 

میانرودان, هخامنشیان, ایران باستان

نوشته شده در: 30 آبان 1390برچسب:,  20:24      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
در جستجوی ریشه های گمشده در تاریخ : سارویه کتابخانه ای در دوره ی ساسانی

سارویه نام کتابخانه ای بوده در دژی کهن به همین نام در شهر جی سپاهان (اصفهان کنونی). این دژ دارای دالانهای متعددی بوده و به همین دلیل در ابتدای حمله ی اعراب کتابهای سارویه از دسترس محفوظ ماندند. ابن یمین، ابوریحان بیرونی، ابومشعر بلخی و حمزه ی اصفهانی درباره ی کتابخانه سارویه مطالبی را نقل کرده اند. ابن یمین خود بخشی از این کتابها را در بغداد دبده است. بنا به گفته‌ی او، بخشی از دالانهای دژ سارویه در سال 350 ه.ق. فرو می ریزد و کتابها آشکار می شوند. کتابهای این کتابخانه بر روی پوست درخت نوشته شده بودند و خطی که کتابها بدان نگاشته شده بودند برای مردمان آن زمان نا آشنا بوده. این کتابها را به دستور خلیفه ی وقت به بغداد می برند. گویا همه ی این کتابها به مرور زمان نابود شده اند.

منابع:

1- Historical aspects of cataloging and classification By Martin D. Joachim

World Encyclopedia of Library and Information Services By Robert Wedgeworth -2

3- ویکی پدیای فارسی

 

دسته‌ها:ایران باستان, ساسانیان


نوشته شده در:یک شنبه 30 آبان 1390برچسب:,  20:13      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
سیمرغ در آثار ساسانی

واژه ی پهلوی سنمُرو( Senmurv) نام یکی از موجودات افسانه ای ایران است. سنمرو موجودی است نیمه پرنده و نیمه پستاندار که چون پستانداران به فرزند خود شیر می دهد و در بسیاری از آثار ساسانی به صورت ترکیبی از اژدها و طاووس کشیده شده است. او که دوست انسان و دشمن هر نوع مار و نیروی شیطانی است، بر بالای درختی لانه دارد که دانه های آن بیماری و بدی را از وجود انسان دور می کند.

در افسانه های اخیرتر فارسی مانند شاهنامه ی فردوسی پرنده ی افسانه ای سیمرغ را می بینیم که در بالاترین قله ی رشته کوه البرز خانه دارد. سیمرغ شاهنامه پنجه های شیر، پر طاووس، دم مار مانند و سر شیر مانند دارد. اوست که زال پدر رستم را پرورش می دهد و با پر افسانه ای خود که درمان کننده ی زخم هاست زاده شدن رستم را آسان می کند.

سیمرغ در منطق الطیر عطار در کوه قاف لانه دارد و پرندگان در جستجوی او که تمثیل وجود مطلق الهی است، کوه ها و بیابان ها را طی می کنند و در نهایت از هزاران مرغی که به جستجوی او رفته اند تنها سی مرغ به انتهای راه می رسند و زمانی که به حریم سیمرغ قدم می نهند و با او سخن می گویند، سیمرغ آیینه ای در برابر آنها می نهد و چون نگاه می کنند می بینند که خود آن سی مرغ، سیمرغ شده اند و وجود سیمرغ چیزی نیست جز خود آن سی مرغ. در حقیقت عطار سر یکی شدن انسان و خدا را اینگونه بیان می کند.

Simorgh11

نقش برجسته ی گچی سیمرغ، سده ی 7 و 8 میلادی، محل کشف: چال طرهان، ایران، مکان نگهداری: موزه ی بریتانیا


 


ادامه مطلب
نوشته شده در: 30 آبان 1389برچسب:,  19:20      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
آثاری از دوره ی ساسانی در موزه ی والترز بالتیمور

SassanidKing_Queen

تصویر شاه و شهبانوی ساسانی بر روی ظرف نقره ای، بلندی: 5.2 س.م.، قطر: 23.3 س.م.، ساخت سده ی 6 و 7 میلادی

Sassanid_Walter_Baltimore_3

تصویر شاه ساسانی در میان ظرف، ابعاد: 8 در 26.2 در 9.5 س.م.، ساخت سده ی هفتم میلادی

Sassanid_Walter_Baltimore_2

آبدان، جنس: برنج مس اندود شده، ابعاد:37.2 در 20 در 18.7 س.م.، ساخت سده ی 7 و 8 میلادی


Sassanid_Walter_Baltimore

آبدان نقره ای، بلندی 18.5 س.م.، قطر 11.4 س.م.، ساخت سده ی 5 و 6 میلادی

پیوند آثار در موزه ی والترز: 12- 3- 4

دسته‌ها:موزه ی هنر والترز (بالتیمور), ایران باستان, تاریخ, ساسانیان
نوشته شده در:یک شنبه 25 آبان 1390برچسب:,  19:13      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
موجود افسانه ای نیمه انسان ساخت منطقه ی لرستان

MojoodeAfsaneyi

این اثر که از جنس برنز و به ارتفاع 18.7 س.م. و پهنای 18.2 س.م. است، در سده ی هفتم یا هشتم پیش از میلاد در منطقه ای که اکنون لرستان خوانده می شود، ساخته شده و اکنون در موزه ی لوور نگهداری می شود.

این تندیس که نمایی تمام رخ دارد، موجودی خیالین را به تصویر می کشد که نیمه انسان (آندروسفالوس = موجودی با سر انسان و بدن جانور) است. دو شاخی که بر سر این موجود هست نشانی از ماورایی بودن آن دارند. انتهای بالِ این موجود، به سرِ هیولایی وحشی که در حالِ حمله ور شدن است ختم می شود. بندی هم به سوراخ انتهایی بال متصل است. این اثر که در دوره ی سوم عصر آهن ساخته شده، جفت دیگری نیز داشته که به هم متصل بوده اند ولی تنها این بخش باقی مانده است. این موجود افسانه ای بر روی جانور کوچکی ایستاده است که در حقیقت نشانگر قدرت اوست. این جانور همچنین خط زمینه ای که اثر بر روی آن بنا شده را تشکیل می دهد.

 

 

در آنچه ساخت دوراتن باستان است می بینیم که به تدریج و با گذشت زمان موجودات خیالین جای خود را به موجودات حقیقی مانند ببر، قوچ، گاو واسب می دهند.

 

 

موزه ی لوور, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ

 

نوشته شده در:یک شنبه 30 آبان 1390برچسب:,  18:46      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
شیشه های دوره ساسانی

عکسهای زیر نمونه ای از ظروف و گلدانهای شیشه ای دوره ی ساسانی است. برای اطلاعات بیشتر در مورد شیشه سازی در دوره ی ساسانی می توانید به کتاب Sasanian and post-Sasanian glass in the Corning Museum of Glass نوشته ی David Whitehouse, Robert H. Brill مراجعه کنید. عکسهای زیر انتخابی از همین کتاب و صفحه ی ویکی پدیای انگلیسی درباره ی شیشه ی ساسانی است.

Glass1

 


ادامه مطلب
نوشته شده در: 30 آبان 1390برچسب:,  18:30      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
گزیده هایی از کتاب Women in Ancient Persia (زنان در ایران باستان) نوشته Maria Brosius

 متن زیر ترجمه گزیده هایی از کتاب Women in Ancient Persia نوشته Maria Brosius است. این کتاب در سال ۱۹۹۸ چاپ شده. من کتاب را خط به خط نخوانده ام ولی نکاتی را که به نظرم جالب بود، اینجا یادداشت کردم (مانند متن های پیشین نوشته های آبی رنگ برداشت های شخصی است). دلیل انتخاب این کتاب شاید این بود که از دید من چگونگی رفتار هر جامعه با زنان محکی است از پیشرفتگی فرهنگی آن جامعه. (در متن زیر Q=quarts)

با بررسى لوح های تخت جمشید که به (PFT (Persepolis Fortification Tablets معروفند در كنار منابع يونانى و بابلی اطلاعات بسيارى در مورد وضع مالى و اجتماعى زنان دوره هخامنشی ميتوان به دست آورد:

۱- مالكيت مستقلات

بنا بر PFT و نیز منابع یونانی ميتوان نتيجه گرفت كه زنان دربار به طور قطع داراى املاکی نه تنها در ساتراپ خود بلكه در ساتراپ هاى ديگر بودند.(این به معنای نفی مالکیت در مورد زنان عادی نیست.) فعاليت اقتصادى اين زنان تنها به مالكيت محدود نبوده بلكه به گونه فعالى در مديريت اين املاك دخالت داشتند. گواه اين امر وجود مهر هاى شخصىِ آنها(نمونه هایی از این مهرها رو از کتابهای دیگر به زودی در وبلاگ قرار خواهم داد.) و همچين نامه هایی است كه حاوى دستورات مدیریتی آنهاست. نمونه ای از كنترل كامل زنان بر املاکشان، مداركى است كه دال بر دريافت مبالغی از اجاره دادن املاك است (به عنوان مثال در مورد Artim). دليل ديگرى بر استقلال اقتصادی آنها، لوح های مربوط به ثبت پرداخت هاى سفر در PFT است که نشان می دهد كه پرداخت به صورت مستقل و به شخص صورت می گرفته.

براى من اين موضوع (وجود مهر شخصى و استقلال كامل در اداره املاك) كه حاكى از پذيرش زنان به صورت عناصر مستقل اجتماعى توسط جامعه اى در ۲۵ قرن قبل است، بسيار جالب توجه بود.

۲-آنچنان كه از PFT در مییابیم نرخ كاركنان زن و مرد متعادل بوده و زنان در گروه هاى كارى (پاشاب) حضورى به پر رنگى مردان داشتند. رياست این گروه هاى كارى، به تناسب می توانسته به عهده زنان (با عنوان آراشارا پاشابنا arashara pashabena) نیز باشد. در PFT حتى حقوق اين افراد ذكر شده كه ۳۰Q شراب، ۵۰Q غله و گوشت بوده. البته آنچنان كه از PT 6 ميتوان فهميد، پرداخت علاوه بر اجناس به صورت نقدى نيز وجود داشته.

از نكات جالب ديگر اين است كه حقوق كاركنان بر اساس تخصص و کیفیت كار آنان تعين می شده نه جنسيت، و حقوق كاركنان زن و مرد برابر بوده. تنها مورد تفاوت حقوق در كارهاى غيرتخصصى است كه در آن مردان ۳۰Q و زنان ۲۰Q غله دريافت ميكردند.

۴-كاركنان زن علاوه بر حقوق، پس از تولد نوزادشان پاداش نیز مى گرفتند.

۵- مقايسه نرخ ثبت شده نوزادان دختر و پسر در PFT نشان ميدهد كه به هيچ عنوان كشتن یا جلوگیری از تولد نوزادان دختر در جامعه هخامنشی وجود نداشته.

۶-زنان دربار هخامنشی داراى نفوذ سياسى نسبتأ زيادى بودند. گرچه موضوع قضاوت به عهده شاه بوده، ولى پس از تصميم شاه، زنان ميتوانستند موجب تجديد نظر در حكم و تغيير چگونگى اجرای حكم شوند (مانند Parisatis و Amestris).البته شرط لازم اين موضوع، پيگيرى اجراى حکمی عادلانه تر بوده نه مقاصد شخصى، و اگر خلاف اين میبود، خود مورد باز خواست شاه قرار مى گرفتند. در ميان این زنان مادر شاه جايگاه ويژه اى داشته. جالب اينجاست كه در چشم یونانیان توانايى هاى زنان در دستگاه حكومت هخامنشی نشانى از ضعف هخامنشیان و کمبود كنترل به حساب مى آماده است. كلا یونانیان به صورت عام نوع زن را خطرى براى پایداری سياسى مى ديدند. بنا بر ديد آنان، زن به دنيايى كه قوانين آنرا مردان ميگذارند تعلق ندارد. هرودوت زنان ايران را داراى استقلال كامل از همسرانشان وصف ميكند. در تمام نوشته هاى يونانى زنان دربار ايران فعال و خطرناك وصف شده اند و از ديد هرودوت آنان به تضعیف قدرت شاه، و دخالت در امور سياسى متهم ميشوند.

۸- فرزندان ايرانيان برجسته توسط زنان آموزش مى ديدند.

۹- اینکه کمتر آثار هنری ای با موضوعیت زن از دوره هخامنشی باقیمانده، دلیل بر عدم وجود چنین آثاری از اصل نیست. نویسنده با استناد به موارد بسیاری در فصل چهارم کتاب (که در حوصله این چند خط نیست) این موضوع را نشان می دهد.

هخامنشیان, ایران باستان, تاریخ, زنان

 


نوشته شده در: 25 آبان 1390برچسب:,  15:35      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
نمونه هایی از مهرهای دوران هخامنشی

 

در سمت چپ شکلهای ۱ تا ۴، برگرفته از کتاب Forgotton Empire ، مهرهای استوانه ای که نقش سمت راست حاصل آنهاست نشان داده شده.

شکل ۱.محل نگهداری موزه بریتانیا (‌British Museum)، شماره ANE 89132، ارتفاع : ۳.۷ س.م.، قطر : ۱.۷ س.م.

توضیح: شاه شخصی است که ایستاده و تیر را به سوی شیر نشانه رفته. دو اسب بر شیر افتاده می تازند. این صحنه با دو درخت خرما از متنی که به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی نگاشته شده، جدا شده است. ترجمه متن اینگونه است: من داریوش هستم شاه. (البته تنها در متن بابلی واژه بزرگ هم اضافه شده : من داریوش هستم شاه بزرگ). این مهر در مصر پیدا شده است.

 


ادامه مطلب
نوشته شده در: 25 آبان 1390برچسب:,  15:20      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد